عشق محکومی...
عشق محکومی است که محاکمه نمی شود
دیوانه ایست که معالجه نمی شود
بیگانه ایست که شناخته نمی شود
سکوتی است که شکسته نمی شود
وفریادی ایست که ارام نمی شود
عشق محکومی است که محاکمه نمی شود
دیوانه ایست که معالجه نمی شود
بیگانه ایست که شناخته نمی شود
سکوتی است که شکسته نمی شود
وفریادی ایست که ارام نمی شود
عشق بعضی وقت ها از درد دوری بهتر است / بی قرارم کرده و گفته
صبوری بهتراست / توی قران خوانده ام یعقوب یادم داده است / دلبرت
وقتی کنارت نیست کوری بهتراست
بی تو این فاصله ها طاقت من را برده / ساعتم زنگ
زده عقربه هایش مرده / کاش باور کنی از دوری تو
دلتنگم / این دل خسته ام از دوری تو پژمرده.
بنام عشق زندگی توروانتخاب کردم
من ازدرخونه دل همه روجواب کردم
گفتم برای چیدن گلی ازگلزاربهشت
دیگه به امیدخدامیرم بسوی سرنوشت
زدم به قلب زندگی برای انتخاب یار
قرعه بنام توزده سهم منواین روزگار
عاقبت کارخوب وبدش بدست توست
بزارکه سربلندبشیم
شکست من شکست توست
ازاون روزی که اومدی شریک زندگیم شدی
حال وهوای زندگیم
لحظه به لحظه دست توست